مادۀ زردرنگی که در سوراخ گوش تولید گردد. (ناظم الاطباء). زهر گوش. تلخی گوش. مادۀ زردرنگ و تلخ و چرب که در گوش پدید آید. ریم گوش. مادۀ زردی که عادهً از درون گوش تراود. صملاخ. صملوخ. (منتهی الارب). وسخ الا ذن. رجوع به چرک شود
مادۀ زردرنگی که در سوراخ گوش تولید گردد. (ناظم الاطباء). زهر گوش. تلخی گوش. مادۀ زردرنگ و تلخ و چرب که در گوش پدید آید. ریم گوش. مادۀ زردی که عادهً از درون گوش تراود. صَملاخ. صُملوخ. (منتهی الارب). وَسَخ ُالاْ ُذُن. رجوع به چرک شود
چرخ گوشت خردکنی. دستگاهی فلزی مخصوص کوبیدن و خرد کردن گوشت که در اغلب دکانهای قصابی و خانه ها مورد استفاده است. چرخ گوشت. ماشین گوشت کوبی. رجوع به چرخ گوشت و چرخ گوشت خردکنی شود
چرخ گوشت خردکنی. دستگاهی فلزی مخصوص کوبیدن و خرد کردن گوشت که در اغلب دکانهای قصابی و خانه ها مورد استفاده است. چرخ گوشت. ماشین گوشت کوبی. رجوع به چرخ گوشت و چرخ گوشت خردکنی شود